زیارتی مغفول به سبک شاکرانه و امیدبخش/ امینالله را با قلب خود بخوانید
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۱۸۷۵
یکی از آداب زیارت اهل بیت(ع) در اماکن مقدسه خواندن زیارتنامه است. زیارتنامههایی که از منابع روایی به دستمان رسیده و از زبان معصوم است زیارت مأثور نامیده میشود. زیارت نامههای مأثور یا مختص یکی از امامان(ع) است؛ مثل زیارت عاشورای معروفه که از امام باقر(ع) رسیده است و یا زیارات مخصوص أباعبدالله(ع) در اوّل رجب، نیمه آن، عید فطر و قربان، نیمه شعبان، عرفه و نیز زیارت اربعین و همچنین زیارت ناحیه مقدّسه که همه از امام صادق(ع) رسیده است و یا مفهومی عام و کلّی دارد و در زیارت همه ائمّه سفارش به خواندن شده است؛ مانند زیارت جامعه کبیره از امام هادی(ع) و زیارت امینالله به نقل از امام سجّاد(ع).
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زیارت امینالله یکی از زیارتنامههای معروف مأثور است که امام زینالعابدین(ع) در اوج عرفان، خطاب به امیرمؤمنان علی(ع) آن را انشاء فرمودهاند. این زیارتنامه از بهترین زیارتنامههاست و امام باقر(ع) درباره عام بودن آن فرمودهاند: میتوان آن را در تمام زیارتگاههای ائمه(ع) خواند.(۲)
علاوه بر آنکه این زیارتنامه دربردارنده معارف بلند و مسائل اخلاقی والایی است، سبکی از زیارت را برایمان به تصویر میکشد که شاید تاکنون از آن غافل بودهایم.
درخواست نفس مطمئنه و رضایت به قضا و قدر
در این زیارتنامه امام زینالعابدین(ع) در کنار مضجع شریف امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) میایستد، گریه میکند و در همان سطور ابتدایی دعا بعد از سلام و اظهار ارادت، به صراحت از خداوند اینچنین میخواهد:
اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک
خدایا! نَفسم را به گونهای قرار ده که به قَدَرَت مطمئن
رَاضِیةً بِقَضَائِک
و به قضایت خشنود باشد
امام سجاد(ع) در این زیارت با درخواست نفس مطمئنه و رضایت به قضا و قدر الهی به عنوان اولین درخواست، از همان ابتدا هدف از زیارت را همچون مسیری شفاف در برابر دیدگانمان قرار میدهد.
او نه با قلب اندوهناک حاجات و خواستههای خود را به امید گشایشهای مادی برمیشمرد و نه مصرّانه رفع مشکلات را از یگانه قدرت مطلق جویا میشود، بلکه با آرامشی روحنواز، نفسی مطمئن و راضی به خواستها و اراده خداوند طلب میکند.
نفس مطمئنه نفسی است که اطمینان به خیر بودن آنچه خداوند برای او مقرر کرده است دارد و به پروردگار خوشگمان است و به آنچه از سوی خداوند به او میرسد راضی است. در حقیقت به قضا و قدر الهی با خوشگمانی تن میدهد و آنچه در زندگیاش به آن میرسد را عطیهای از سوی رب العالمین میداند و با نیکدلی بدان راضی است.
حال آنکه ما بیشتر زمانی به زیارت میرویم که از اوضاع زندگی خود رضایت چندانی نداریم و با کولهباری از حاجتهای کوچک و بزرگ، خود را به صحن شریف اهل بیت(ع) میرسانیم تا به رویای نیکفرجامی که در ذهن خود میپرورانیم، دست یابیم.
اطمینان به نیکگزینی پروردگار
اطمینان به نیکگزینی پروردگار منافاتی با درخواست حوائج و نیازها از بارگاه الهی و همچنین توسل به اسباب شفاعتش، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) که از طرفی به آن سفارش اکید هم شده است، ندارد(۳) بلکه این اطمینان، قلبمان را آرام و از اضطرابها و بیتابیها دور میکند تا در پوششی از ادب بندگی که همان رضایتمندی به تقدیر الهی است، حاجات خود را نیز طلب کنیم به طوری که گاه بهجت و نشاط حاصل از آرامش این اطمینان قبلی به خواست و اراده سرمنشأ هستی، در وجودمان به نحوی فراگیر میشود که طلب حوائج در دیدهمان رنگ میبازد.
آیتالله محمدتقی بهجت(ره) در توصیههای خود به زائران حرم علیبنموسیالرضا(ع) فرمودند که همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امینالله مهم است. [قلب شما] این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام(ع) بشمرید. حضرت(ع) میدانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا(ع) به کسی فرمودند: «از بعضی گریهها ناراحت هستم!»(۴)
امام سجاد(ع) در ادامه این زیارتنامه شریف تصویر قابل توجهتری را از ادب زیارت برایمان ترسیم میکند، وقتی که از خداوند اینگونه طلب میکند که: خدایا! نَفسم را به گونهای قرار ده … که
صَابِرَةً عَلَی نُزُولِ بَلَائِک
بر نزول بلایت شکیبا
شَاکرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِک
در برابر نعمتهای بزرگت شاکر
ذَاکرَةً لِسَوَابِغِ آلَائِک
در برابر نعمتهای تام و تمامت ذاکر باشد
امام نه تنها سخنی از رفع بلا بر زبان نمیآورد بلکه آنچه میطلبد شکیبایی در بلایا و شاکر بودن بر نعمتهاست و بلافاصله به نعمتهای بزرگ و تام و تمام خداوند اشاره کرده و همواره به یاد داشتن آنها را میخواهد.
بالاترین نعمتها
نعمتهای تام و تمامی که بیشمارند و ما معمولاً از خوشسعادتی بهرهمندی از آنها غافلیم. به طوری که اگر دقیقتر بنگریم توجه به یکی از آنها نشاط و رضایتمندیمان را در زندگی تأمین میکند. یکی از این نعمتهای بزرگ برای هر فردی سلامتی است، برای فردی دیگر امکان دیدن، برای شخصی دیگر امکان راه رفتن، برای دیگری فرزند خوب و برای آن دیگری همسری شایسته و...
برای همه ما نعمت پا به هستی گذاشتن و نعمت عمر و مزید بر همه اینها بهرهمندی از توفیق محبت قلبی داشتن به اهل بیت(ع) است که بالاترین نعمت از نعمتهای الهی است. نعمتهایی که داریم ولی قدر آنها را نمیدانیم. رسول اکرم(ص) در حدیثی فرمودند: «من رزقه الله حبّ الأئمّة من أهل بيتی فقد أصاب خير الدنيا و الآخرة؛ کسی که خداوند حب اهلبيت(ع) را به او اعطا کرده باشد، خير دنيا و آخرت به او رسيده است». (۵)
در جلد سوم از اصول کافی نیز از امام صادق(ع) روایت شده است که ایشان فرمودند: خداوند نعمتهای دنيا را به مؤمن و کافر میدهد، ولی نعمت ولايت را جز به برگزيدگان از مخلوقاتش عطا نمیکند. (۶) همچنین امام صادق(ع) لفظ حکمت در آيه شريفه «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً»(۷) را به اطاعت از دستورات الهی و معرفت امام معنا فرمودهاند. (۸) و در حدیثی دیگر نیز که از ایشان روایت شده فرمودهاند: اگر خدا خیر کسی را بخواهد، در قلبش نقطهای سفید میاندازد، پس قلب او به حرکت و جولان و اضطراب درآمده و حق را طلب میکند، سپس سرعت این چنین شخصی در رسیدن به ولایت ائمه(ع) و شیعه شدن از سرعت مرغی که رو به خانهاش پرواز میکند بیشتر خواهد بود. (۹)
بعد از یادآوری نعمتهای تام و تمام، تمنای شوق به سُرور و شادی ملاقات پرودگار اوج راز و رمزی است که سیدالساجدین(ع) در زیارت نامه شریف امینالله به تصویر میکشد و میفرمایند: خدایا! نَفسم را به گونهای قرار ده … که
مُشْتَاقَةً إِلَی فَرْحَةِ لِقَائِک
و به سرور و شادی ملاقاتت مشتاق باشد
و سپس تا انتهای دعا با ذکر اوصافی عالیه به «حمد و ثنای پرودگار» پرداخته و زیارت را با «امید آمرزش» و «قبولی ستایش خود» به پایان میبرد.
زیارتی زندگیساز و نشاطآور
با پیش روی خود قرار دادن این سبک از زیارت که از سیره عملی مکتب اهل بیت(ع) به دستمان رسیده است، آنچه به نظر میرسد از اهمیت ویژهای برخوردار است، توجه به حقیقت دیدار و زیارت معصوم(ع) است. تمنای «نفس مطمئنه»، «رضایت داشتن به قضای الهی»، «صابر بودن در سختیهای زندگی»، «شاکر» و «یادآور نعمتها بودن» و در نهایت درخواست «شوق به سرور و شادی لقاء الله» جدای از حفظ زیبای ادب زیارت، عناصری قابل توجه، مولد آرامش، زندگیساز و نشاطآور است که در دنیای شلوغ امروزمان از آنها غافلیم و شادی را در رفع حوائجمان جست و جو میکنیم.
انتهای پیام
۱) زیارت غیرمأثور از زبان زائر ثنا میخواند و از جانب معصوم نرسیده است. به نقل از محدّث قمی و علاّمه حلی، این گونه زیارتها توصیه نشده است و استحبابی ندارد. [ر.ک؛ واعظ جوادی، مرتضی، فلسفه زیارت و آیین آن، ۱۳۹۱، قم، انتشارات اسراء، صفحات ۲۰۲ و ۲۰۳]
۲) عباس قمی، مفاتیح الجنان، ذیل زیارت امینالله
۳) امام باقر(ع) میفرمایند: افضل العبادة الدعا؛ دعا برترین عبادت است. [میزان الحکمه، جلد ۴، صفحه ۱۶۴۴] و در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نیز آمده است که ایشان فرمودند: دعا کن و مگو کار، گذشته است (و آنچه مقرر شده همان میشود) همانا نزد خداوند عزوجل مقام و منزلتی است که جز با درخواست به دست نمیآید. [همان، صفحه ۱۶۴۶]
۴) رضا باقیزاده پُلامی، برگی از دفتر آفتاب؛ شرح حال شيخ السالكين حضرت آيتاللّه العظمى بهجت، انتشارات زائر، ۱۳۹۴، باب زیارت ثامنالائمه(ع)
۵) الخصال جلد دوم، صفحه ۹۹ (در زيارت عاشورا نيز، از تولی و تبری تعبير به رزق شده است: فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفه أوليائکم و رزقنی البراءة من أعدائکم ...)
۶) الکافی، جلد سوم، صفحه ۳۰۴، حدیث اول
۷) سوره مبارکه بقره، آیه ۲۷۳
۸) الکافی، جلد اول، صفحه ۱۸۵، حدیث ۱۱؛ المحاسن، صفحه ۱۴۸، حدیث ۶۰
۹) المحاسن، جلد اول، صفحه ۲۰۱، حدیث ۲
منبع: ایکنا
کلیدواژه: زیارت امین الله ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۱۸۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!
من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.
ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!
مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.
توضیح این ادعا چنین است؛
۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.
این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " میباید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم میآئیم و حرفهایمان را میزنیم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد."
و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."
۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .
اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»
در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود، ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.
۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.
اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.
آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمیکشد که بافت فرسوده میشود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.
مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.
امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم!
بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.
۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.
او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت" و نقد "ارباب دیانت".
استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."
۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.
او چنین میگفت :
"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولتهای آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند. تبعیضها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."
استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقدههای روانی است و عقدههای روانی تولید انفجار خواهد کرد!"
شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»
بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟